با سلام.
همانطور که در تصویر ماهواره ای زیر مشاهده می شود، برای رجوع به روستای زروند، ابتدا باید از شهرستان نیشابور به سمت شهرستان فیروزه حرکت کرده و سپس جاده قدیم سبزوار را طی نمایید.همانطور که در تصویر ماهواره ای زیر مشاهده می شود،پس از رسیدن به روستای همت آباد، تابلوهای مربوطه مشاهده خواهد شد که نشان از این دارد که تا روستای زروند حدود 15 کیلومتر دیگر بیشتر فاصله باقی نمانده است.
از جهت تابلو به سمت روستای گرماب حرکت کرده و پس از گذشتن از روستای گرماب، جاده را طی نموده تا به روستای زروند برسید.
لازم به ذکر است که تمام مسیر تا روستا، آسفالت می باشد.
روستاهای اطراف روستای زروند شامل روستای شوریاب؛ دستجرد، شورورز و شورگشت و دهنه و.. می باشد.
مقدم تمام عزیزان و گردشگران و دوستان را گرامی میداریم.
برای مشاهده تصاویر بیشتر لطفا به ادامه مطلب رجوع کنید.
تصوير زير مربوط به يكي از بهترين دوستان ماست كه درتاریخ 29 بهمن 1388 از اين دنيا رخت بر بست و به ديار باقي شتافت.دوست من گرچه رفتي از کنارمان ولي هميشه در خاطر ما هستي.روحش شاد و يادش گرامي...
صفرعلی جان،نمیدونم از کدوم حرف دلم واست بنویسم..فقط میتونم بگم خیلی دلم واست تنگ شده دوست خوبم.
کاش میشد یه بار دیگه با هم تو راه مدرسه راهنمایی شوریاب با بچه ها قدم بزنیم و از درد دلامون واسه هم بگیم.اونوقت بعدش بریم همه با هم مثل همیشه روی یه کوه بلند بشینیم و صبحونه بخوریم و منتظر سرویس اساتید باشم.
کاش میشد برگردیم به اونروزهایی که هم اتاقی بودیم، مثل اون روز هایی که یه سال همش با هم بودیم و میخندیدم و شاد بودیم و درس میخوندیم.
کاش میشد بودی تا این بار هم مثل قبل تو بشی نفر اول مسابقه دو میدانی...ای کاش بودی....
دوست من گرچه رفتي از کنارمان ولي هميشه در خاطر ما هستي.
روز های بهاری و سبزی و شکوفه و چمن زارهایی که زمین تیره رنگ رو با سبزی خودشون رنگ کردند..
اینروزها هر جای روستا که گام برداری و به هر سو که نگاه کنی زیبایی خاص خودشو می بینی.هوا هم خیلی عالی هستش و نفس عمیق که میکشی، انگار تمام ریه هات پر میشه از هوای زندگی.
اینروزها همش از همه جا صدای زندگی میاد.صدای گنجشک ها که صبح ها اونقدر روی درخت گردو حیات شلوغ میکنند که شوقش خواب رو از آدم میگیره.صدای سلام بلند شکوفه ها که همیشه با صدای رسای خودشون، به قلب آدم جلا میدن.بارش باران و نوای دل انگیزش که روح آدم رو تازه میکنه و.....
این روزها تموم دشت ها و کوه ها و زمین های اطراف روستا پر شدن از این گیاه دارویی که علاقه مندان زیادی داره.
این گیاه که به نام کنگر معروفه، هر ساله در فصل بهار و ماه اردیبهشت از زمین روییده و تقریبا به مدت 10 روز قابل استفاده هستش.بعد از این مدت کم کم بزرگتر و سفت شده و حالت چوب به خود می گیرد.
کسانی که نباید کنگر مصرف کنند
بهتر است زنان باردار، کودکان، بیماران مبتلا به بیماری شدید کبدی یا کلیوی از مصرف برگ کنگر پرهیز کنند. از آنجایی که برگ های کنگر محرک انقباض کیسه ی صفراست، افرادی که سنگ کیسه ی صفرا دارند نباید آن را مصرف کنند، چرا که افزایش انقباض کیسه ی صفرا منجر به انسداد مجاری و حتی پارگی کیسه صفرا می شود. هم چنین اشخاصی که نسبت به کنگر و یا خواص سینارین حساسیت دارند، باید از مصرف این گیاه پرهیز کنند.
و باز هم ترنم باران هوای خوش زندگی را به کوچه باغ های روستا تقدیم کرد و شادی را به دل مردم و طبیعت نشاند.چقدر این باران پرمحبت و زیباست...خدایا شکرت
هنگام عصر و گرفتگی عجیب هوا و یکباره پرشدن تمام کوچه ها و دامنه ها و زمین های روستا.این بارون بهاری با اومدنش دل همه رو شاد کرد.علفزار ها که با اومدن بهار تازه رشد کردن، خیلی به این بارون احتیاج داشتن و این بارون زندگی دوباره بهشون داد.زمین ها و دشت ها یک بار دیگر سیراب شد و یکبار دیگر هم صدای دل انگیز بارون با نوای خوشش به گوش رسید و بوی خوش کاه گل رو در سرتاسر روستا پیچوند...خدایا شکرت...
برای مشاهده تصاویر بیشتر به ادامه مطلب رجوع کنید..
این عکس ها مربوط یه بازی محلی هستش که بیشتر در روز طبیعت انجام میشه...
بازی به این صورته که افراد دو گروه میشن و تو قسمت زمین خودشون قرار میگیرن.زمین بازی یه شکل مستطیل شکل داره که به دوقسمت مساوی تقسیم شده.
هر یک از افراد گروه مقابل باید یه بار به زمین طرف مقابل بروند و در حالی که نفسشون رو حبس کردند و یه کلمه رو با خودشون تکرار میکنند( معمولا کلمه حلزووووووووو ) ، اگه میتونن دست خودشون رو به یکی از افراد طرف مقابل بزنند تا اون طرف از بازی بیرون بره وافراد طرف مقابلش کمتر بشن.در این حین افراد طرف مقابل که تو زمین خودشون هستن میتونن فردی رو که به زمین اونا اومده رو بگیرن و نذارن که به زمین خودش برگرده که در این صورت اون طرف باخته و باید از بازی بیرون بره.با همین حال بازی پیش میره تا وقتی که افراد یه گروه همه از بازی اخراج بشن که در این صورت اون گروه باخته....
صبح اولين روز بهار شده و اولين روز نوروز و عيد و شادماني...
همه شور و نشاط خاصي دارن، تو بعضي از افراد نشاط و شادي اونقدر نمايانه و پيداست که آدم خود به خود ذوق ميکنه...هنوز سال تحويل نشده و تو اين ساعات قبل از تحويل سال همه در حال تکاپو هستن.تقريبا ميشه گفت نيم ساعت قبل از تحويل سال عمو حاج محمد که خادم مسجد روستا هستش، راديوي مسجد رو روشن ميکنه و صداي راديو از بلندگوي مسجد به گوش ميرسه و تو اين لحضه هاست که همه مردم روستا تو مسجد جمع ميشن تا همه با هم براي هم دعا و لحضه تحويل سال رو کنار هم باشن.همه تو مسجد روستا نشسته و منتظر هستن،اينجاست که گوينده راديو ميگه که سال نو بر شما مبارک و همه با هم دعاي تحويل سال رو ميخونيم و بعد از قرائت دعا همه با هم بلند ميشن و به هم سال نو رو تبريک ميگن..تقريبا ميشه گفت همه مردم روستا تو مسجد هستن و اينجاست که اگه ناراحتي بين افراد باشه، خود به خود از بين ميره و همه با شادماني هر چه تمام براي هم آروزي سال خوش ميکنند.خيلي خيلي اين لحضات زيباست..بعد همگی به سر خاک رفتگان رفته و بعد از فاتحه خوندن و زیارت،همه با هم راهی میشن تا به خونه افرادی برن که در طی سال گذشته به رحمت خدا رفتن و بعد از خواندن فاتحه برای شخص فوت شده ، متفرق شده و همه شروع میکنن به دید و بازدید از بزرگان و سالمندان و اقوام ...
"" آرزو میکنم جوانه زدن هر برگ بهاری، آمینی باشد برای آرزوهایتان ... سال نو بر همگی مبارک ""